دلتنگی های یسنا این روزا ............
عزیز دلم سلام .عشقم سلام این روزا حسابی تو خونه حوصلت سر رفته و همش دوست داری بری بیرون .همش میگی مامان تابستان شد منو می بری مشهد .منم می گم باشه عزیز دلم. اونروز بهت بستنی که تو فریزر بود دادم بخوری . می گی مامان کی خریدی؟ کاشکی منم ببری مغازه هر وقت دلبرکم دلت تنگ می شه می گی کاشکی منم ببری. دیگه بالاخره خودتو یه جور سرگرم می کنی با تبلت و خاله بازی و اسباب بازی و سی دی و کارتن و.... یه چند روزه همش گیر دادی به فیلم عروسیمونو و همش اونو می بینی . اونروز بهم می گفتی کاشکی منم تو عروسی مامان و بابا ببری. دیگه دخترم شهر غریب این چیزا رو داره .دلتنگی و ... .خوب دیگه این روزا هم می گذره و م...
نویسنده :
ندا مامان یسنا
16:52